نماز ظهر عاشورا
آفتاب گرم بر پهنای دشت نیزههای داغ آتش مینشاند دشت سوزان هم به چشم آسمان پشتههای خاک خونین میفشاند اصطکاک سنگ و سمّ اسب ها صاعقه در صاعقه میآفرید از فرود تیغها بر خودها رعد و برقی سخت میآمد پدید در دو صف رزم آوران سخت سر نیزه بر کف، تیز تک میتاختند گرمپو، تازان، رجز خوان، بیامان ماهرانه تیر میانداختند یک طرف توحید و پاکی و شرف یک طرف شرک و پلیدی و گناه یک طرف هفتاد و اندکی جان پاک یک طرف از نابکاران یک سپاه یک طرف خورشید عاشورا حسین یک طرف سر دسته شب باوران یک طرف بر ذروه فرزانگی یک طرف در قعر پستی کافران نعرهی مستانهی اردوی کفر در غبار کربلا پیچیده بود از صف ایمان ترنمهای عشق در دل عرش خدا پیچیده بود گرم میشد دم به دم آهنگ جنگ شعلهی پیکار بالا میگرفت نیزهها و تیرهای جان شکاف در میان سینهها جا میگرفت اندر آن هنگامهی خون و نبرد با شتاب آمد کسی نزد امام گفت: هنگام نماز است ای حسین! شعلهور شد پیشوا از این پیام نیزه و شمشیر را یکسو نهاد عاشقانه بر سر سجاده شد زیر باران و صفیر تیرها رکعتان عشق را آماده شد گفت تکبیری و در آن گیر و دار گرم نجوی با خدای خویش شد ما سوی اللّه را همه از یاد برد در نمازی فارغ از تشویش شد تا نماز خون بپا دارد امام پیشمرگانش به صف اندر شدند در مسیر بارش طوفان تیر پیش پایش لاله گون پرپر شدند از فراز آسمان آسیمه سر جبرئیل آمد در آن صحرا فرود در مصلّی بر مصلّی سجده کرد بال رأفت بر سر پاکان گشود چون حسین بن علی تکبیر گفت آفرینش کرد بر او اقتدا چشم خیل عرشیان مبهوت ماند بر نماز آخر خون خدا از قیام کربلا گویا هدف با خدا راز و نیازی بوده است زیر تیغ و تیر در صحرای خون با وضوی خون نمازی بوده است .
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 10:25  توسط مهدی
|
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 10:21  توسط مهدی
|
نهانخانه اسرار
لحظه های روشن راز
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 10:15  توسط مهدی
|
اسرار نماز در کلام امیر مومنان علی علیه السلام خیلی لذت بردم من هم متن عربی این حدیث زیبا رو برا دوستان میارم :
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 10:1  توسط مهدی
|
و از جمله نمازها نماز حضرت امیر المؤمنین علیه السلام است شیخ و سید از حضرت صادق علیه السلام روایت کردهاند که فرمود هر که از شماها چهار رکعت نماز امیر المؤمنین علیه السلام را بجا آورد از گناهان بیرون آید مانند روزى که از مادر متولد شده باشد و حاجتهاى او برآورده شود بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و پنجاه مرتبه قل هو الله أحد و چون فارغ شود این دعا را بخواند که تسبیح آن حضرت است سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَبِیدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ پاک و منزه است خدایى که نشانههایش نابود نمىشود منزه است خدایى که گنجهایش نقصان نمىیابد سُبْحَانَ مَنْ لاَ اضْمِحْلاَلَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ مَنْ لاَ یَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ منزه است خدایى که مفاخرش زوال نخواهد یافت منزه است خدایى که آنچه نزد اوست (از خیر و نعمتهایش) تمامى ندارد سُبْحَانَ مَنْ لاَ انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لاَ یُشَارِکُ أَحَداً فِی أَمْرِهِ منزه است خدایى که دوران سلطنتش ابدى است منزه است خدایى که در کارش هیچکس را شریک نمىگرداند سُبْحَانَ مَنْ لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ منزه است خدایى که غیر او خدایى نیست. پس دعا کند بعد از این و بگوید یَا مَنْ عَفَا عَنِ السَّیِّئَاتِ وَ لَمْ یُجَازِ بِهَا ارْحَمْ عَبْدَکَ یَا اللَّهُ نَفْسِی نَفْسِی اى خدایى که از گناهان بندگان در گذشته و کیفر نمىکنى به حال این بندهات ترحم فرما خدایا مرا به کرمت دریاب أَنَا عَبْدُکَ یَا سَیِّدَاهْ أَنَا عَبْدُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ أَیَا رَبَّاهْ من بنده توام اى سید و مولاى من من بنده توام که در حضور توبه دعا آمدهام اى پروردگار إِلَهِی بِکَیْنُونَتِکَ یَا أَمَلاَهْ یَا رَحْمَانَاهْ یَا غِیَاثَاهْ خدایا به سر ذات تو قسم اى آرزوى من اى مهربان بر خلق اى فریادرس خلق عَبْدُکَ عَبْدُکَ لاَ حِیلَهَ لَهُ یَا مُنْتَهَى رَغْبَتَاهْ یَا مُجْرِیَ الدَّمِ فِی عُرُوقِی (عَبْدُکَ) من بنده توام آن بندهاى که به کلى بیچاره است اى منتهاى آرزوى من اى گرداننده خون در عروق من یَا سَیِّدَاهْ یَا مَالِکَاهْ أَیَا هُوَ أَیَا هُوَ یَا رَبَّاهْ عَبْدُکَ عَبْدُکَ اى آقاى من اى صاحبم اى هو اى هو اى پروردگار عالم این بنده بنده بیچاره توست لاَ حِیلَهَ لِی وَ لاَ غِنَى بِی عَنْ نَفْسِی وَ لاَ أَسْتَطِیعُ لَهَا ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً وَ لاَ أَجِدُ مَنْ أُصَانِعُهُ که از خود هیچ ندارد و بر نفع و ضرر خودش هیچ توانایى نیست و کسى که از او چاره جویم نمىیابم تَقَطَّعَتْ أَسْبَابُ الْخَدَائِعِ عَنِّی وَ اضْمَحَلَّ کُلُّ مَظْنُونٍ عَنِّی اسباب چارهها همه از من قطع شده است و هر جا گمان نیک مىبردم از نظرم نابود گردید أَفْرَدَنِی الدَّهْرُ إِلَیْکَ فَقُمْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ هَذَا الْمَقَامَ اینک روزگار مرا تنها و غریب به درگاه تو آورده که در پیشگاه حضور تو ایستادهام یَا إِلَهِی بِعِلْمِکَ کَانَ هَذَا کُلُّهُ فَکَیْفَ أَنْتَ صَانِعٌ بِی وَ لَیْتَ شِعْرِی کَیْفَ تَقُولُ لِدُعَائِی اى خداى من آنچه گفتم همه مشهود علم ازلى توست تا تو (به لطف و احسان) با من چه کنى و کاش مىدانستم که پاسخ دعاى من چه خواهىفرمود أَ تَقُولُ نَعَمْ أَمْ تَقُولُ لاَ فَإِنْ قُلْتَ لاَ فَیَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا عَوْلِی یَا عَوْلِی یَا عَوْلِی آیا دعایم اجابت کرده یا رد مىکنى پس اگر رد کنى مرا و از تو محروم شوم پس واى بر من. . . اى واى بر فقر و بینوایى من. . . یَا شِقْوَتِی یَا شِقْوَتِی یَا شِقْوَتِی یَا ذُلِّی یَا ذُلِّی یَا ذُلِّی اى واى بر شقاوت و بدبختى من. . . اى واى بر ذلت و خوارى من. . . إِلَى مَنْ وَ مِمَّنْ أَوْ عِنْدَ مَنْ أَوْ کَیْفَ أَوْ مَا ذَا أَوْ إِلَى أَیِّ شَیْءٍ أَلْجَأُ دیگر بسوى که روم و از که و نزد که و چگونه و یا به چه درگاه پناه آورم وَ مَنْ أَرْجُو وَ مَنْ یَجُودُ عَلَیَّ بِفَضْلِهِ حِینَ تَرْفُضُنِی یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَهِ و به جود و احسان که امیدوار باشم هنگامى که اى خدا تو مرا رد کنى (و از درگاه کرمت برانى) اى وسیع بخشش وَ إِنْ قُلْتَ نَعَمْ کَمَا هُوَ الظَّنُّ بِکَ وَ الرَّجَاءُ لَکَ فَطُوبَى لِی أَنَا السَّعِیدُ وَ أَنَا الْمَسْعُودُ فَطُوبَى لِی و اگر مرا قبول کنى و مقبول درگاه تو شوم چنانکه گمان من به تو این است و امیدم به کرم تو چنین پس در این حال خوشا بر احوال من منم در این صورت سعادتمند و خوشبخت پس خوشا بر احوال من وَ أَنَا الْمَرْحُومُ یَا مُتَرَحِّمُ یَا مُتَرَئِّفُ یَا مُتَعَطِّفُ یَا مُتَجَبِّرُ (مُتَحَنِّنُ) یَا مُتَمَلِّکُ یَا مُقْسِطُ و من لایق ترحمم اى خداى بسیار رحیم و رءوف و بسیار مهربان اى خداى بسیار جبار و مقتدر اى خداى عادل دادگر لاَ عَمَلَ لِی أَبْلُغُ بِهِ نَجَاحَ حَاجَتِی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی جَعَلْتَهُ فِی مَکْنُونِ غَیْبِکَ وَ اسْتَقَرَّ عِنْدَکَ مرا عملى که قابل بر آمدن حاجتم باشد نیست از تو درخواست مىکنم به حق آن اسمى که در سر غیب خود پنهان داشتهاى و نزد تو محفوظ است فَلاَ یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَى شَیْءٍ سِوَاکَ أَسْأَلُکَ بِهِ وَ بِکَ وَ بِهِ و از نزد تو بسوى هیچکس غیر تو خارج نخواهد شد از تو به آن اسم مسئلت مىکنم بحق آن اسم و بحق خودت و آن نام فَإِنَّهُ أَجَلُّ وَ أَشْرَفُ أَسْمَائِکَ لاَ شَیْءَ لِی غَیْرُ هَذَا وَ لاَ أَحَدَ أَعْوَدُ عَلَیَّ مِنْکَ که اجل و اشرف نامهاى توست مرا به غیر از این نام توسلى نیست و کسى بیش از تو بر من سودمند نیست یَا کَیْنُونُ یَا مُکَوِّنُ یَا مَنْ عَرَّفَنِی نَفْسَهُ یَا مَنْ أَمَرَنِی بِطَاعَتِهِ اى هستى صرف اى هست کن جهان هستى اى کسى که خود را به من شناسا کردى اى خدایى که مرا به طاعت خود امر کردى یَا مَنْ نَهَانِی عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یَا مَدْعُوُّ یَا مَسْئُولُ یَا مَطْلُوباً إِلَیْهِ و از عصیان خود نهى فرمودى اى کسى که همه تو را مىخوانند و از تو مىخواهند و مطلوب همه تویى رَفَضْتُ وَصِیَّتَکَ الَّتِی أَوْصَیْتَنِی وَ لَمْ أُطِعْکَ وَ لَوْ أَطَعْتُکَ فِیمَا أَمَرْتَنِی لَکَفَیْتَنِی مَا قُمْتُ إِلَیْکَ فِیهِ اى خدا من سفارش تو را ترک گفتم و اطاعتت نکردم و اگر در آنچه مرا امر مىفرمودى تو را اطاعت مىکردم البته براى هر امر بدرگاه تو مىآمدم مرا کفایت مىفرمودى وَ أَنَا مَعَ مَعْصِیَتِی لَکَ رَاجٍ فَلاَ تَحُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَا رَجَوْتُ و من با وجود آنکه معصیت تو کردم به لطف تو امیدوارم پسحاجتم برآور و بین من و امیدها که به تو دارم جدایى میفکن یَا مُتَرَحِّماً لِی أَعِذْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ مِنْ کُلِّ جِهَاتِ الْإِحَاطَهِ بِی اى بسیار مهربان با من از هر شرى که از پیش رو و پشت سر و بالا و زیر و از هر جانب به من احاطه کند مرا در پناه خود گیر اللَّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ سَیِّدِی وَ بِعَلِیٍّ وَلِیِّی وَ بِالْأَئِمَّهِ الرَّاشِدِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ خدایا تو را قسم مىدهم به محمد (ص) سید من و به على مولاى من و به ائمه هادیان من علیهم السلام اجْعَلْ عَلَیْنَا صَلَوَاتِکَ وَ رَأْفَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ أَوْسِعْ عَلَیْنَا مِنْ رِزْقِکَ که درود و تحیت و رأفت و رحمتت را بر ما مقرر بدار و رزق خود را بر ما وسیع گردان وَ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ جَمِیعَ حَوَائِجِنَا یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و دین ما ادا فرما و کلیه حاجتهاى ما برآور اى خدا اى خدا اى خدا تنها تو بر همه امور عالم توانا هستى. پس حضرت فرمود که هر که این نماز را بجا آورد و این دعا را بخواند چون فارغ شود نماند ما بین او و خداوند تعالى گناهى مگر آنکه آمرزیده شود مؤلف گوید که احادیث بسیار در فضیلت خواندن این چهار رکعت نماز در شب و روز جمعه وارد شده و اگر بعد از نماز بگوید اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ الْعَرَبِیِّ وَ آلِهِ وارد شده که گناهان گذشته و آینده او آمرزیده شود و چنان باشد که دوازده مرتبه قرآن را ختم کرده باشد و حق تعالى گرسنگى و تشنگى قیامت را از او رفع کند .
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 10:0  توسط مهدی
|
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۰ساعت 17:7  توسط مهدی
|
در زبان پارسی دورهی ساسانیان، نماز عبارت بود از تعظیم، نیایش، خدمت، و سر فرود آوردنی که فروتران نسبت به فرمانروایان، کدخدایان، و ایزدان انجام میدادند این واژه در متون دینی آن روزگار در ایران با تلفظ «نماچ» دیده میشود[1]. در برخی آثار ادبی پارسی بعد از اسلام هم نماز به همان معنای کهن آن که در دوره ساسانیان بود آمده است[2]. همچنین مطابق آنچه در کتاب «مینوی خرد» دیده میشود، نماز در برابر ایزدان در سه وعده «سهپاس» انجام میگرفت که عبارت بودند از بامداد، نیمروز، و غروب[3]. احتمالا واژه «سپاس» که امروز در زبان ما رایج است ریشه در همان مناسک «سهپاس» داشته باشد. اینهم که ما ایرانیان نمازهای پنجگانه را عملا در سه نوبت میخوانیم شاید بیارتباط با این پسزمینهها نباشد. بهنظر میرسد که همین پس زمینهی دینی- فرهنگی در باره «نماز» یکی از عواملی بوده تا تعریف صلاة ( salat ) هم تا حدودی با همان تعریف نماز یگانه گردد و به معنای تعظیم و سر فرود آوردن انسان در برابر خداوند باشد. ابن دگرگونی نه تنها برای ما پارسیان، بلکه برای همه ی مسلمانان اعم از عرب و ایرانی نیز اتفاق افتاده است. در باره معنای پایه و ریشهی اصلیِ«صلاة» ( salat ) در کتب لغت قول واحدی وجود ندارد اما بیشترِ اهل لغت آن را از ریشهی «صلو» دانستهاند[4]. «صلو» را به معنای نرم شدن، انعطاف پذیر شدن و توجه کردن گفتهاند. اگر صلاة را از ریشه "صلٌ" در نظر بگیریم شاید معنای نزدیکتری با متن قرآن پیدا کند. صل یعنی صاف کردن و روشن کردن شراب، همچنین جدا کردن حبه از خاک به وسیله ریختن آب. برای انجام «صلاة» ( salat ) در قرآن، از خواندن و قرائت کردن استفاده نشده است بلکه از اقامهی آن، یعنی بر عهدهگرفتن و برپای داشتن یاد شده است. یعنی نوعی مناسک است که انجام آن با اعمالی غیر زبانی هم همراه است. بنا براین صلاة صرفا خواندن و دعا کردن نیست و اگر در برخی لغتنامهها صلاه را «دعا» و «نیایش» معنا کردهاند بیشتر منظورشان وجه گفتاری آن است که همراه و همزمان با اعمال غیر زبانی، حتی نیت و تمرکز ذهن هم میباشد. « او(خداوند) همان کسی است که صلاة میگزارد بر شما، و همچنین ملائکه او بر شما صلاة میگزارند تا بیرون آورد شما را از تاریکیها به سوی روشنایی...»[5]
در آیه دیگری نیز میبینیم که خطاب به پیامبر آمده است: «از اموال آنان صدقهای بگیر، تا بهوسیلهی آن پاکیزهشان سازی، و بر ایشان صلاة بگزار زیرا صلواتِ تو برای آنان آرامشی است. و خدا شنوای و دانا است»[6]
از این آیات و دیگر آیات قرآن چنین استنباط میشود که «صلاة» در اصل، رابطهای متقابل برای نزدیک تر شدنِ دو طرف به هم بوده است تا آن رابطه شیب و یکسویهای را که در تعریف نماز آمده بود از میان بردارد. اما بهنظر میرسد اگر بعد از ظهور اسلام، واژه «صلاة» در قرآن به همین صورت معنا میشد طبعا سازگاری چندانی با جامعهی طبقاتی و بهویژه با سیاست عباسیان در تدبیر قدرتِ خلافت نداشت. شاید به همین جهت بوده است که بعدا برای معنای «صلاة» در قرآن، مراتب مشخص و طبقهبندی شدهای را تعریف کردند و گفتند که: «صلاة» از خداوند رحمت، از ملائکه طلب آمرزش، از مؤمنین دعا و نیایش و از پرندگان تسبیح میباشد[7] . ظاهرا این تعریف سبب شد «صلاة» تا حدود زیادی به همان معنا و صورتی در آید که قبلا برای برای «نماز» بیان شد. نکتهی دیگری که اشاره بهآن ضروری مینماید اینکه، در قرآن توضیح مشخصی برای شکل ظاهری «صلاة» داده نشده است. شاید بهاین جهت که شکل ظاهریِ «صلاة» میتواند متناسب با زمان و مکان تغییر کند. همانگونه که در زمان ابراهیم، موسی، و عیسی مسیح ، «صلاة» ترتیب و آداب دیگری داشته و این گونه و با این ترتیب و آداب که امروز در اسلام دارد نبوده است ودر قرآن، همهی رسولان را اهل اقامهی صلاه میداند و ابراهیم را یکی از مهمترین رسولانی معرفی میکند که در اقامهی «صلاة» کوشیده است[8].
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] - رک: «ارداویراف نامه» صفحه 83 [2] - چو نزدیک رستم فراز آمدند----- بهپیشش همه در نماز آمدند (فردوسی) کنیزان گلرخ فراز آمدند ------ همه پیش جم در نماز آمدند (اسدی) [3] - کتاب مینوی خرد صفحهی 70 [4] - المنجد، و همچنین قاموس قرآن از سید علی اکبر قریشی [5] - سورهی احزاب آیه 43 [6] - (سوره نهم آیه 103) [7] - نگاه کنید به لغتنامهی دهخدا تحت واژه «صلاه» [8] - سوره چهاردهم آیه 40
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۰ساعت 17:3  توسط مهدی
|
تأثیر نماز بر عفونت های تنفسی
به علت پراكنده بودن عوامل عفونی متعدد در محیط اطراف و هوای تنفسی انسان ، و با توجه به این كه استنشاق میكروب از طریق بینی روش عمده انتقال این عفونت هاست ، بیماری های عفونی تنفس ، به وفور به وقوع می پیوندد. این مشكلات به ویژه در فصل سرما كه تجمع افراد در محیط های بسته افزایش می یابد و ویروس ها و باكتری ها امكان رشد و بیماری زایی زیادتری پیدا می كنند، بیشتر می شود و به همین علت است كه در فصل سرما شایعترین علت مراجعه اطفال و بزرگسالان به مطب و كلینیك های عمومی ، بیماری common cold ( سرماخوردگی ) و عوارض متعدد ناشی از آن است و همانطور كه اشاره شد ، عمده این درگیری ها ، ناشی از انتقال عامل بیماری زا از طریق بینی است . اما از جمله مواردی كه در حین وضو ، مورد توصیه مؤكد قرار گرفته است . سه مرتبه ، چشیدن و استنشاق آب سرد و پاك است و حتی شستن قسمتی از درون بینی حین وضو ، توسط برخی از علمای شیعه واجب اعلام شده است ( رجوع شود به مساله 241 از رساله توضیح المسائل حضرت آیت .. العظمی اراكی (ره) . با توجه به اینكه اولین سد دفاعی بدن در مقابل عفونت های تنفسی موهای ریزی هستند كه در مخاط بینی تعبیه شده اند ، عوامل عفونی متعددی از جمله بسیاری از ویروس ها و باكتری ها و حتی عامل بیماری سل در این موها متوقف می شوند و جلوی حركت آنها به قسمت های دیگر دستگاه تنفس گرفته می شود . بر این اساس چنانچه مسلمین در مقدمات نماز و حین وضو دستور اسلامی استنشاق آب سرد (1) را اجرا نمایند ، همه روزه چند نوبت میكروب های مجرایی تنفس را زدوده و مجرای تنفسی خود را تمیز و پاكیزه می نمایند و بدین ترتیب از بروز بیماری های متعدد تنفسی در امان خواهند بود .
تاثیر نماز بر افزایش عمر
در سال های نخستین كه این حقیر، تحصیل طب را در تهران آغاز كرده بودم، در برخورد با استاد بزرگ پاتولوژی ایران، جناب آقای "دكتر كمال الدین آرمین" (1) همواره این سؤال در ذهنم نقش می بست كه چه نیروی عظیم و خارق العاده ای وجود دارد كه سبب می شود این مرد در اوج كهولت مقتدرانه بر كرسی تحقیق و پژوهش و تدریس همچنان تكیه بزند و در آستانه هشتمین دهه عمر خود اینچنین شاداب و دل زنده باقی بماند! تا این كه روزی سر كلاس درس استاد این راز بر ما دانشجویان آشكار شد. بدین سان كه، استاد هنگامی كه مشغول تدریس اسلایدهای پیچیده و متنوع علمی مربوط به تشخیص های پاتولوژی بود، ناگهان به اسلایدی رسید كه به كلی با همه چیزهایی كه در دانشكده پزشكی دیده بودیم فرق داشت!؟ بر روی آن اسلاید تنها یك بیت از حافظ شیراز نگاشته شده بود كه: تكیه بر تقوی و دانش در طریقت كافریست راهرو گر صد هنر دارد "توكل" بایدش آن گاه استاد مدتی درباره توكل سخن گفت و به ما آموخت كه والاترین و بالاترین قدرت پزشك برای تشخیص و درمان بیماری ها تنها توكل به باری تعالی است و دیگر هیچ. ایمان متعالی و توكل بدون قید و شرط را یك بار دیگر من در ملاقات با پیر تاریخ ایران و پدر تاریخ كرمان، استاد باستانی پاریزی دیدم. مرد جاودانه ای كه هنوز حتی در دوران كهولت، استوار و با عظمتی شگرف و ستودنی و بی آلایشی و بی ریایی بی نهایت خود، زندگی اش را وقف ایران عزیز نموده است. مشاهده بزرگانی چون آرمین، باستانی پاریزی و ... و توجه به این نكته ی ظریف كه بسیاری از مراجع تقلید بزرگ و مشایخ صوفیه كه ایمان و ذكر خدا در جزء جزء زندگی اشان جاریست، عمرهای طولانی و پر بركت می كنند، آشكار كننده این مطلب است كه میان "ذكر خدا" و فزونی طول عمر رابطه تنگاتنگی وجود دارد. توجیه علمی این موضوع نیز با توجه به فواید پزشكی مختلف نماز، كه ما در این مجموعه مقالات تنها به فرازهای كوچكی از آن اشاره كرده ایم، روشن می شود. در این مورد حتی برخی از نویسندگان علت علمی طولانی شدن بی سابقه عمر حضرت صاحب الزمان (عج ) را برای قرن ها، تسلط همه جانبه و كامل ایشان بر مسایل جسمی و روانی بشر، به حساب می آورند. حضرت قائم (عج ) همان بزرگ مردی است كه والاترین حد نماز را به جای می آورد، نمازی كه پیوسته سزاوار ستایش و سلام ابدی است: " السلام علیك حین تقوم، السلام علیك حین تقعد، السلام علیك حین تقرء، السلام علیك حین تصلی، السلام علیك حین تقنت، السلام علیك حین تركع و تسجد، السلام علیك حین تهلل و تكبر، السلام علیك حین تحمد و تستغفر، السلام علیك حین تصبح و تمسی، السلام علیك فی اللیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی" (2)
تاثیر نماز بر سلامت روانی كودكان
رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء پروردگارا ! من و فرزندانم را از اقامه كنندگان نماز قرار ده و دعای مرا قبول فرما. سوره مباركه ابراهیم ـ آیه شریفه 40 عبارت مشهور"العلم فی الصغر، كالنقش فی الحجر"(دانش در كودكی، مانند نقش پایدار در سنگ است)، امروزه با پیشرفت دانش پزشكی و روان پزشكی و به خصوص با پیدایش روان كاوی توجیه كامل علمی پیدا كرده است. روان شناسی مدرن، با تداعی از مكتب روان كاوی فروید و نظریات "ژان پیاژه"، "جان باولف" و بسیاری از دانشمندان دیگر، به ما می گوید كه مهم ترین دوران زندگی بشر كه به وجود آورنده شخصیت نهایی او خواهد بود، دوران كودكی است. بر این اساس هر قدمی كه در جهت ایجاد سلامت روانی اطفال برداشته شود، به نوبه خود سبب ایجاد جامعه ای سالم و موفق خواهد شد. اما بزرگ ترین موهبتی كه ممكن است در جهت ایجاد سلامت روانی نصیب یك طفل نورسیده گردد، پای گذاشتن او در خانواده ای مؤمن و نمازگزار است. تعالیم آیین حیات بخش اسلام كه حتی كوچك ترین مسائل بشری را بدون پاسخ نگذاشته است، از همان بدو تولد نوزاد برای او برنامه ها و روش های متعددی دارد كه عمل به آنها ضامن سعادت و سلامت همیشگی انسان است. از جمله در بعد سلامت روانی، آیین اسلام به والدین و به خصوص پدر، مؤكداً حكم كرده است كه مثلاً نام نیك بر بچه بگذارند(1) و امروز علمای روان شناسی متفقاً به این نتیجه رسیده اند كه چگونه نام یك كودك در شكل گیری شخصیت او تأثیر گذار است و چگونه یك نام بد ممكن است،موجبات تحقیر كودك(مثلاً تمسخر او توسط همسالان) و در نتیجه تزلزل شخصیتش گردد و یا هنگامی كه روان كاوی در قرن بیستم، حكایت از حضور تظاهرات نهفته اما مقتدر جنسی در وجود اطفال می كند ، آنگاه مفهوم عمیق آن بخش عظیم از احادیث و روایات معصومین(ع) كه مثلاً بوسیدن دختران توسط مرد نامحرم را بعد از 5 ، 6 سالگی منع كرده اند.(2) در هر صورت كودكی كه در خانواده مؤمن و نمازگزار به دنیا می آید و زمزمه حیات بخش اذان و اقامه در گوش راست و چپش نخستین نغمه زندگی او می گردد، كودكی است كه گام در مسیری سعادت بخش گذاشته است. تغذیه كودك تا دو سال به وسیله شیر مادر و بهره مندی كامل او از آغوش پر مهرش كه یك موهبت اسلامی است به او ایمنی محیر العقولی در مقابل بخش عظیمی از بیماری های روانی می بخشد، مثلاً احتمال اضطراب یا افسردگی كه بر اثر جدایی از مادر به وقوع می پیوندد، بسیار كم می شود. چرا كه امروزه روشن شده است اكثر كسانی كه به دام مهلك اعتیاد گرفتار می آیند كسانی هستند كه در كودكی، از شیر و آغوش مادران شان محروم بوده اند.(3) شیوع اسكیزوفرنی كه خطرناك ترین و مهلك ترین بیماری در روان پزشكی است در بچه های خانواده های مسلمان و نمازگزار بسیار کم است، چرا كه علم امروز ثابت كرده است كه بروز اسكیزوفرنی، ارتباط معنی داری با وجود سیستم زن سالاری در اداره خانواده ها دارد(4) که مسلماً در خانواده های نمازگزار، با رعایت اصول درخشان قرآنی، از قبیل(الرجال قوامون علی النساء) و رد صریح و قاطع سیستم شوم "زن سالاری"، قدم بزرگی در جهت كاهش میزان ابتلا به این اختلال برداشته می شود. همچنین درباره آثار مثبت و متعدد، قانون مؤكد اسلامی مبنی بر آزاد گذاشتن كامل كودكان تا سن 7 سالگی و پرهیز از تنبیه و محدودیت برای آنها می توان تعمق بسیار نمود. اما بعد دیگر،تأثیری است كه نماز به طور مستقیم بر حالات روانی اطفال دارد و آن بر اثر نماز خواندن خود كودك حاصل می شود. شروع نماز در سنین كودكی سبب می شود كه او این صفت حسنه را به صورت یك عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود، ملكه نماید و جزو برنامه های همیشگی زندگی خود، قرار دهد و در نتیجه از همه فواید نماز، در بعد سلامت روانی در آینده برخوردار گردد. به علاوه با شروع نماز در دوران كودكی، مفاهیمی مثل خدا و مذهب و دستوراتی مثل تعالیم اسلامی، چنان در ذهن پذیرنده و شفاف كودك كه هنوز سنگینی و تیرگی گناهان ظرفیت های فكری و مغزی او را آلوده نكرده است، جای می گیرد كه امكان شك و تردید در این زمینه در آینده بسیار كاهش می یابد. این نكته به خصوص باید مورد توجه خانواده هایی قرار گیرد كه با وجود آن كه خود را مسلمان می دانند اما وقتی كه فرزندشان به سن تكلیف می رسد او را به بهانه این كه: "هنوز خیلی كوچك است !" به خواندن نماز تشویق نمی كنند. این مسئله كه با كمال تأسف به خصوص در مورد دختر بچه ها كه سن تكلیف آنها پایین تر است(9 سالگی)، شیوع بیشتری دارد، مسبب عوارض مخرب بسیاری در آینده كودك خواهد شد. در حقیقت پدر و مادرانی كه با دلسوزی ساده اندیشانه، فرزند خود را به برپاداری نماز تشویق نمی كنند، خیانت بزرگی از جهت محروم نمودن كودك خویش از این نعمت بزرگ مرتكب می شوند. چرا كه به این ترتیب گویی به آلودگی كودك خویش، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختی ها و بیماری های جسمی و روانی، رضایت داده اند و او را به خسارت سنگین در دنیا و آخرت محكوم نموده اند. به همین دلیل است كه آیین مقدس اسلام و به خصوص ائمه بزرگوار شیعه(ع) با توصیه های مؤكد، مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز به كودكان فرا خوانده اند و حتی با این كه از مجازات ها و تنبیهات بدنی در مورد كودكان، به خصوص قبل از 7 سالگی، منع نموده اند در مورد ترغیب به نماز گاهی امر به تنبیه كودكان فرموده اند. در این مورد در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق(ع) آمده است كه فرمودند: چون پسر، سه ساله شود، پدر و مادر به او می گویند كه: هفت مرتبه بگو "لا اله الا الله" و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز از عمرش بگذرد، به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید: "محمد رسول الله" ، پس چهار سالش تمام شود به او می گویند كه هفت مرتبه بگوید: "صلی الله علی محمد و آله" پس چون پنچ سالش تمام شود او را وا می دارند كه خدا را سجده كند. اما چون شش سالش تمام شود. نماز را به او یاد می دهند و چون هفت سالش تمام شد، وضو را به او یاد می دهند و او را به نماز امر می كنند و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را به خوبی به او می آموزند و از ترك وضو و نمازاو را نهی کنند. پس چون كودك وضو و نماز را یاد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزید.(5) مفاهیم عمیق این حدیث از جمله این كه اقامه نماز پس از اقرار به توحید و نبوت(كه اساسی ترین اصول اعتقادی اسلام هستند) قرار گرفته و این كه عمل به این حدیث ضامن آمرزش پدر و مادر تلقی شده است، باید به دقت مورد توجه خانواده ها قرار بگیرد.
در نماز خود توجه و تمركز كامل داشته باش، زیرا از نماز تو، آن مقدار قبول می شود كه با توجه خوانده شود.(1) "تمركز(concentration)" نه تنها شرط لازم، بلكه در بسیاری موارد، شرط كافی برای بسیاری از موفقیت های انسان است. عرصه كاربرد تمركز، نه فقط در فعالیت های مادی و محسوس انسان، بلكه گاهی تا حد مسائل ماورائی و مرموز هستی، گسترده است. به عنوان مثال، حتی در انواع ورزش هایی كه خاستگاه آنها در ممالك شرق دور می باشد( از جمله ورزش های رزمی مثل كاراته، جودو، كونگ فو و ...) شرط اصلی برای موفقیت و پیشرفت، برخورداری از "تمركز" می باشد. از این رو بخش مهمی از تمرینات این ورزش ها به "تمرین تمركز" اختصاص یافته است. اما در فعالیت های مادی و عادی روزمره انسان نیز "تمركز حواس" دارای نقش بسیار كلیدی است. از سردار افسانه ای فرانسویان، "ناپلئون بناپارت" چنین نقل می كنند كه می گفت: " تنها زمانی موفق به پیروزی های بزرگ در عرصه سیاسی و نظامی شدم كه توانایی یافتم مغز خود را كشو بندی كنم!؟ و در مورد انجام هر كار، تنها كشوی مربوط به آن را بگشایم و بر آن تمركز بدهم و سایر كشوهای مربوط به دیگر كارها را ببندم. بدین معنا كه مثلا زمانی كه به حل یك مسئله جنگی مشغول بودم ، تنها كشوی مربوط به آن مسئله در ذهنم بیرون بود و تنها بر روی آن كار می كردم و در این زمان همه كشوهای مغزی دیگرم، حتی كشوی مربوط به عشق "ژوزفین" بسته بود!" به همین ترتیب، چنان چه مثلا یك دانش آموز یا یك دانشجو، بتواند موقع مطالعه دروس خود، تنها بر همان موضوع درسی مورد مطالعه تمركز كند و از سایر افكار بر حذر باشد، موفق خواهد شد كه به پیروزی های چشمگیری در زمینه تحصیلی دست یابد. یا حتی یك كارمند، یك كاسب، یك بنا، یك راننده و ... تنها زمانی در كار خود كاملا موفق خواهد بود كه از تمركز حواس كافی برخوردار باشد و به اصطلاح، حواسش به كارش جمع باشد. به این ترتیب با این مثال ها می توان به اهمیت زاید الوصف "جمع بودن حواس" یا همان "تمركز" پی برد و توجه نمود كه اگر در امور مختلف و به خصوص در كارهای فكری، با سلاح تمركز به میدان رفت و با توجه به رابطه تنگاتنگ حافظه و تمركز حواس، دانسته های جدید را با نظم و ترتیب روی یكدیگر قرار داد، قدم بزرگی در جهت تقویت حافظه نیز برداشته خواهد شد. مطالعات مختلف علمی و پژوهشی و نظریه پردازی های گوناگونی نیز در دانش امروز، در این مورد صورت پذیرفته است كه از آن جمله می توان به مطالعات "گاردنر مورفی" پیرامون canalization(متوجه ساختن اندیشه و فعالیت به موضوعی معین) اشاره كرد.(3) اما توصیه های مؤكد و متعددی كه در تعالیم اسلامی مبنی بر "حضور قلب" در نماز و برخورداری از اقبال و توجه كامل به نماز به ما رسیده است، همگی دلالت بر آن دارد كه نماز ارزشمند در درگاه الهی نمازی است كه با تمركز كامل و توجه دقیق به مضامین آن، به جای آورده شود و نمازی كه طوطی وار و بدون حضور ذهن و قلب خوانده شود، از ارزش بسیار كمی برخوردار است. حتی در حدیث معصوم (ع) آمده است كه: عابدی كه بدون فهم و درك(و در نتیجه آن بدون توجه) عبادت می كند، همچون الاغ آسیاب است(كالحمار الطاحونه). (4) بدین ترتیب اقامه كننده حقیقی نماز، با برخورداری از حضور قلب در عبادت های یومیه خویش، در واقع "تمركز حواس" را بارها و بارها در طول یك شبانه روز، تمرین می كند و این صفت حسنه را در وجود خود، ملكه می سازد تا با بهره بردن از آن در همه عرصه های زندگی، موفقیت را در همه ابعاد ممكن نصیب خویش سازد.
تاثیر نماز بر صفت تکبر اختلال شخصیت نارسیستیك
حضرت علی (ع): نماز، داروی تكبر است. نارسیس نام پسر جوان افسانه ای است، كه در دوران قدیم، تصویر خود را در آب زلالی مشاهده کرد و نه یك دل بلکه صد دل، عاشق خود شد!؟ و این داستان عجیب، وجه تسمیه ای برای معرفی نوعی اختلال موسوم به اختلال شخصیت خود شیفته (1) (narcissistic personality disorder) گردید. افراد مبتلا به این اختلال، دچار احساس عمیق اهمیت شخصی و خود بزرگی بینی هستند و به نوعی به بی نظیر بودن خودشان اعتقاد دارند. این اختلال عمیق شخصیتی كه در اوایل بزرگسالی ظهور می کند، روی افكار، اعمال و رفتار شخص به شدت تاثیر می گذارد. بدین صورت كه آنها خود را آدم های خاصی می پندارند و انتظار دارند كه به طور خاصی با آنان مدارا شود. اینان هرگز تحمل انتقاد را ندارند و چنان چه كسی از آنان انتقادی بكند، دچار خشم می گردند یا ممكن است آنچنان به رفتار خود اطمینان داشته باشند كه شخص انتقاد كننده را جز ابلهی بیش به شمار نیاورند و نسبت به انتقاد او "كاملا" بی تفاوت باشند. خودشیفته ها، چنان چه کمی استعداد یا موفقیت در زمینه ای داشته باشند، در آن مورد به شدت مبالغه می كنند و انتظار دارند بدون هیچ دلیلی با آن ها به صورت فردی بی نظیر، مخصوص و استثنایی رفتار شود! این بیماران برای رسیدن به اهداف خود، به راحتی از دیگران سوء استفاده می كنند و در اشتغال ذهنی دائم، با مفاهیمی چون: موفقیت، قدرت، استعداد درخشندگی، زیبایی و ایده آلیسم به سر می برند و پیوسته در پی شكار اظهارات محبت آمیز و تعریف و تمجید دیگران می باشند. نمونه مبتلایان به این اختلال را، در جامعه ما نیز بسیار می توان یافت. مثلا كسانی كه تصور می كنند ضرورتی ندارد آن ها هم در صفی كه دیگران منتظر ایستاده اند، انتظار بكشند! این تافته های جدا بافته كه خود را بر همه چیز و همه كس ترجیح می دهند، با عناوینی چون: از خود متشكر، خودخواه، مغرور، متکبر، از خود راضی و .. در جامعه ایرانی شناخته می شوند و با این صفت بد خود، ناراحتی های متعددی را برای خود و اطرافیان شان ایجاد می كنند. به اعتقاد بسیاری از روان پزشكان درمان "اختلال شخصیت خود شیفته" بی نهایت مشكل است، چون برای پیشرفت درمان، خود این افراد باید دست از خودشیفتگی بردارند كه این كار راحتی نیست و در واقع هنوز داروی شیمیایی كه بر"عدم تعادل ناقل های عصبی" مربوط به خودخواهی انسان غلبه كند، ساخته نشده است. اما پزشكان معنوی بشر، از قرن ها پیش، راه حل های بی نظیر و درخشانی، برای مقابله با خودخواهی و تكبر او پیشنهاد كرده اند كه بنا بر فرمایش حضرت علی (ع) در صدر این راه حل ها، "نماز" جای دارد. در مطالب قبلی گفتیم كه در سرتاسر اذكار نمازهای یومیه، ضمایر متكلم مع الغیر(جمع) به جای ضمایر متكلم وحده(مفرد) به كار رفته است، به این معنی كه پیوسته "ما بودن" و نه "من بودن" در نماز، تكرار و تلقین می گردد و این موضوع در رفع بسیاری از اختلالات پیچیده شخصیتی، از جمله اختلال شخصیت اسكیزوئید(منزوی)، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال شخصیت اسكیزوتایپی( اسرار آمیز)، اختلال شخصیت خودشیفته و .. نقش مهم و اساسی دارد. چرا كه در همه این اختلالات برتری "من" نسبت به "ما" زیر بنای بیماری به حساب می آید. در حالی كه در جریان نماز این "ما" است كه اهمیت می یابد و" من" بودن انسان(به عنوان مثال خودخواهی و تكبر او ) به فراموشی سپرده می شود. اما جالب این جاست كه در اذكار نماز تنها یك جا سخن از" من" به میان می آید و آن زمانی است كه بنده ی ناتوان، در نهایت ذلت در مقابل پروردگار خود، كرنش می كند و به ركوع می رود. پس آن گاه خود را در مقابل آفریننده خویش به خاك می اندازد و به سجده می رود و می گوید: سبحان ربی الاعلی و بحمده. "سجده" در روایات بالاترین مرتبه قرب نمازگزار، به پروردگار معرفی شده است. (2) شاید سخن گفتن از"من" در لحظاتی سرشار از خشوع و هنگام افتادن به خاك، و فلسفه آن كه سجده نزدیك ترین حالت بنده نسبت به خدا معرفی شده است، این نكته باشد كه "من" را باید از میان برداشت و به خاك سپرد تا به "او" نزدیك شد. به قول ملامحسن فیض كاشانی (ره) : با من بودی ، منت نمی دانستم یا من بودی ، منت نمی دانستم چون"من" شدم از میان، تو را دانستم تا من بودی، منت نمی دانستم تاثير نماز بر ثبات شخصيت
"ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا" پروردگارا! صبر و شكيبايي را بر ما فرو ريز و قدم هاي مان را(در زندگي) ثابت و پايدار بنما. (سوره مباركه بقره ـ آيه شريفه 250) "شخصيت" در تعريف روان شناسي و روان پزشكي، معرف مجموعه اي از صفات، رفتارها، افكار و تمايلات عاطفي و هيجاني هر فرد مي باشد كه او را از ديگران متمايز مي كند. دانش امروز، عوامل شكل دهنده شخصيت انسان را در دو گروه دروني و بيروني طبقه بندي مي نمايد. صرف نظر از عوامل دروني و جسمي تاثيرگذار بر روي شخصيت(از جمله مسائل ژنتيكي، وضعيت فيزيكي و ظاهري بدن، مسائل هورموني و شيميايي و ...)، عوامل بيروني(محيطي) نقش عمده اي را در شكل دادن به شخصيت انسان ايفا مي كنند. اين عوامل بيروني شامل موارد زير است: 1- تاثير والدين و خانواده 2- عوامل فرهنگي ـ اجتماعي 3- تجارب زندگي(1) تاثير هر كدام از اين عوامل بر شخصيت انسان توسط مطالعات متعدد پژوهشي به اثبات رسيده است.(2) با توجه به نقش اين عوامل بر روي شکل گيري شخصيت، مي توان رسيدن به ثبات شخصيت و برخورداري از آرامش و پايداري شخصيتي را يكي از ايده آل ترين، خواسته هاي بشري دانست، چرا كه وجود ناهنجاري در هر كدام از عوامل شكل دهنده ي شخصيت مي تواند اثرات فاجعه آميزي مثلا به صورت اختلالات پيچيده و متعدد شخصيتي بار آورد كه از جمله اين اختلالات به سه نمونه(پارانوئيد،اسکيزوئيد و نارسيستيک) در نكات پيشين اين مجموعه مقالات و تاثير نماز در رفع آن ها، اشاره شده است. اما "بي ثباتي شخصيت" يا "پسيكوپاتي" كه گاهي در ممالك غربي، از اصطلاح آن براي برچسب زدن به مخالفان سياسي و مذهبي نيز استفاده مي شود(3)، دلالت بر يك نوع شايع از اختلال شخصيت دارد كه مبتلايان به آن از تغييرات دائمي حالات و رفتارها و افكار رنج مي برند، به نحوي كه هر لحظه به رنگي در مي آيند و نغمه جديدي ساز مي كنند! اين بيماران بدون آن كه با عنوان بيمار شناخته شوند، به وفور در جامعه حضور دارند و كساني هستند كه از كمترين درجه سازگاري و انطباق در خانه، مدرسه، محل كار يا حتي در امر ازدواج برخوردارند؛ به عنوان مثال به تغيير مكرر شغل مي پردازند يا گروه و جناح سياسي خود را پيوسته تغيير مي دهند. مبتلايان به اين اختلال كه در جامعه ايراني ما با عناويني چون بوقلمون صفت، عضو حزب باد، دم دمي مزاج و ... معرفي مي شوند، در واقع از بيماري "بي ثباتي عمومي شخصيت" رنج مي برند . با اين كه موارد درماني متعددي در كتب روان پزشكي براي درمان اين بيماران گفته مي شود(از جمله اينكه در دارو درماني گروهي از اين افراد كه دچار اختلال ريتم مغزي هستند، از داروهاي محرك دستگاه عصبي استفاده مي گردد) اما از ديدگاه ما، "نماز" باز هم مي تواند ايفاگر نقش بسيار مهمي در پيش گيري و درمان اين اختلال عميق شخصيت باشد. پذيرفتن مطلق و تسليم در مقابل "يك دين" و پيروي از "يك مذهب" و پيمودن "يك راه" كه همانا صراط مستقيم است، ويژگي مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار ضمن تكرار مكرر "يك مجموعه" از الفاظ و اذكار واحد در طي نمازهاي روزانه خود، پيوسته "يك عقيده واحد" و "يك خط مشي مشخص" را در زندگي خود دنبال مي كند و بدين ترتيب گويي "يك شخصيت ثابت" و "يك روش و منش معين" و "يك ايدئولوژي هميشگي" را براي خود انتخاب مي نمايد و در حين تكرار جزء به جزء اصول اساسي ايدئولوژي خود در نماز(كه همگي آن اصول در مضامين نماز متجلي است)، پيوسته به تثبيت شخصيت واحد و ثابت خود مي پردازد. بدين ترتيب براي آن گروه كه نماز را تكرار مكررات مي دانند، شايد توجه به همين يك نكته كافي باشد كه در وراي همين تكرار هميشگي، موهبت بزرگ ثبات شخصيت و تعادل كامل رواني نهفته است كه مي توان آن را به نوعي سر منشا تمام موفقيت هاي بشري در عالم ماده و معنا دانست.
تأثیر نماز بر بیماری آسم
آسم یكی از شایع ترین بیماری های انسان است ، به طوری كه شیوع آن در طب اطفال ، 5 تا 10 درصد كل كودكان تخمین زده می شود؛ و این بیماری در بسیاری از آنها تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می كند. بدین ترتیب كمتر كسی است كه در دوران زندگی خود با بیماران مبتلا به آسم ، برخورد نكند و شاهد مشكلات مختلف آنان از جمله تنگی نفس ، سرفه مداوم ، خس خس سینه و ... كه گاهی به صورت حمله های شدید بیماری تظاهر می كنند نباشد. تلقین سازنده و زندگی بخش توأم با نماز ، گهگاه باعث تسكین آسم یا پیشگیری از بروز حملات آن می شوند. مطالعات علمی جدید بر گروه های سنی مختلف مبتلا به آسم ، نشان دهنده آن است كه در ایجاد بیماری آسم ، سه عامل برجسته ، مهمترین نقش را ایفا می كنند ، این سه عامل عبارت اند از : 1- میكروب هایی كه وارد دستگاه تنفسی انسان می شوند ( عفونت ها ) 2- عوامل حساسیت زا ، از جمله گرد و غبار ، دود سیگار ، گرده گیاهان که ممكن است این عوامل در مورد اشخاص مختلف متفاوت باشند. 3- مسائل روانی از جمله اضطراب ، عصبانیت ، غم و شادی ، تحقیر، خنده و حتی انتظار خوشایند شركت در یك محفل اجتماعی مطلوب و به طور كلی استرس های حاد و مزمن . اما نقش عوامل روانی از دیدگاه دیگری نیز، توجه پزشكان را به خود ، جلب نموده است و آن تأثیر تلقین بر آسم است ، چرا كه در برخی از موارد، تلقین می تواند موجب تسكین حمله های آسم شود : یك مثال مشهور در این مورد ، مربوط به پزشكی است كه مبتلا به آسم بود و برای گذراندن تعطیلات آخر هفته ، به هتل دور افتاده ای، در یك منطقه ییلاقی رفته بود ، در نیمه های شب او با یك حمله شدید آسم از خواب بیدار شد و كورمال كورمال به جستجوی كلید برق برآمد و وقتی از پیدا كردن آن عاجز شد ، ناامید كفش خود را برداشت و قصد پنجره را كرد و وقتی وجود شیشه ای را احساس كرد ، آن را شكست و نفس های عمیقی كشید و حمله آسمی او متوقف شد و شب آرامی را گذراند. ولی صبح روز بعد ، او با حیرت زیاد دریافت كه به جای پنجره، آینه را شكسته است !
با توجه به این قبیل شواهد می توان آسم را نیز جزو بیماری های مورد بحث در طب روان تنی ، به شمار آورد و نتیجه گرفت كه چنانچه بیماران احساس امنیت روانی داشته باشند، قدم بزرگی در تسكین بیماری آنها برداشته شده است. همچنین عفونت ها كه خود یكی از عوامل برانگیزنده آسم می باشند به وسیله شستشوی مجرای تنفس در وضو تا حدی قابل كنترل هستند . این نكته را می توان در مورد سایر عوامل حساسیت زا ، مثل گرد و خاك و گرده گیاهان ( یعنی دومین عامل برانگیزنده آسم ) نیز به نحوی صادق دانست. اما آنچه كه در مورد تأثیر نماز بر آسم، غیر قابل انكار است، تأثیر تنش زایی نماز و احساس امنیت روانی عمیقی است كه بر اثر آن حاصل می شود و بی شك اثر التیام بخش بزرگی بر بروز سومین گروه از عوامل برانگیزنده آسم ، یعنی عوامل روانی می گذارد. به خصوص كه تلقین سازنده و زندگی بخش توأم با نماز ، گهگاه باعث تسكین آسم یا پیشگیری از بروز حملات آن می شوند . ضمنا دیدگاه ویژه نمازگزار به زندگی در دنیا و ثبات شخصیت او باعث می شود كه نمازگزار در مقابل افت و خیزهای غیر منتظره زندگی ، نه چندان شاد و نه چندان غمگین شود ، و در نتیجه به حذف آن گروه از تغییرات هیجانی كه مسبب تشدید آسم هستند ، از زندگی خود بپردازد.
تاثیر نماز بر بیماری های دهان و دندان پیامبر اكرم (ص ) : دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت بدون آنست . نكته ای كه در مورد نماز قابل توضیح است ، توجه دادن به این حقیقت متعالی است كه روح حقیقی نماز و فلسفه شكوهمند آن چیزی جز عبودیت محض در مقابل آفرینشگر یگانه هستی و ابراز خشوع بنده ناتوان در پیشگاه قادر متعال نیست و هر آنچه كه اندیشمندان و قلم به دستان ، پیرامون فواید گوناگون نماز در عرصه های مختلف بگویند و بنویسند تنها به منزله حاشیه ای بر این متن گهر بار خواهد بود . دهان انسان را برخی قلب دوم بدن نامیده اند و توجه به این نكته كه چنانچه محیط دهان فردی تمیز باشد ، آن فرد از ابتلا به بسیاری از بیماری ها در امان است ، این نامگذاری را بسیار مناسب جلوه می دهد . به عنوان مثال عفونت های دهان و دندان به ویژه در كودكان ، نقش مهمی در ایجاد بیماری های روماتیسمی دارد و نقش دندان ها در حفظ و زیبایی و قدرت جویدن و صحبت كردن به خوبی مشخص است و حتی نبودن دندان های سالم و زیبا برای بانوان و دوشیزگان ( به خصوص ) اثرات روانی زیادی باقی می گذارد . چرا كه در كتاب های علمی دندانپزشكی می خوانیم : نیمی از زیبایی بشر منوط به صورت او و از این مقدار 3/2 آن مربوط به دهان و دندان ها است . رعایت بهداشت دهان و دندان و پیشگیری از بیماری های مختلف آن ، از جمله پوسیدگی دندان ها و بیماری های پریودنتال ( بیماری های لثه و بافت های پشتیبان ) و .. به بهترین شكل بوسیله مسواك زدن ، انجام می پذیرد. اما دین مبین اسلام ، از قرن ها پیش با توصیه های مؤكد ، مسلمانان را به طرف این نكته درخشان بهداشتی هدایت نموده است تا جایی كه پیامبر اكرم (ص) می فرمودند : " اگر بر امتم سخت نمی شد مسواك زدن را واجب می كردم " و حتی در حدیثی دیگر نحوه مسواك زدن را از بالا به پایین و از پایین به بالا نموده اند كه مطابق با جدیدترین توصیه های علمی درباره روش مسواك زدن است . علاوه بر آن در كتب گوناگون فقهی و عبادی اسلام ، دستورات مؤكد مبنی بر مسواك زدن هنگام ساختن وضو و نماز آمده است و با توجه به این كه نمازگزار روزانه حداقل 3 بار وضو می گیرد ، چنانچه قبل از هر وضو اقدام به مسواك زدن بكند ، از حد اكثر پاكیزگی لازم برای پیشگیری از تمامی بیماری های دهان و دندان برخوردار می شود .
1. در تهیه مطالب این قسمت ، از برخی جزوات جامعه اسلامی دندانپزشكان دانشگاه شیراز بهره گرفته شده است .
سيماي نماز نماز اساسى ترين رشته ى الفت و عالى ترين عامل محبّت بين بندگان و حضرت حقّ است . نماز نور دل و صفاى قلب و روح جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست . نماز واسطه ى محكمى است كه تمام هستى انسان را به ملكوت هستى پيوند مى دهد و به مانند آن ، برنامه اى را براى ربط دادن آدمى به حقّ و حقيقت نمى توان يافت . نماز پناه بى پناهان ، سنگر جهادگران ، گلستان روح افزاى عاشقان ، چراغ سحر مشتاقان ، نور وجود عارفان ، آرامش دل بينايان ، و سير كمالى آگاهان است . نماز زنده كننده ى جان ، ظهور دهنده ى حيات جاودان ، راز و نياز دردمندان ، روشنى راه رهروان ، نور ديده ى بيداران ، سرمايه ى مستمندان ، دواى درد بى دردان ، نواى دل بى دلان ، دليل گمراهان ، اميد اميدواران ، سرّ حقيقى سحرخيزان ، سوز دل سوختگان ، حرارت روح افسردگان ، مايه ى بقاى جان ، و دستگيره ى نجات انسان از تمام مهالك است . نماز برتر از همه ى عبادات ، جامع تمام كمالات ، منعكس كننده ى كلّ واقعيّات ، منبع بركات ، و كليد قفل تمام مشكلات است . نماز خمير مايه ى حيات ، تزكيه كننده ى صفات ، علاج زشت ترين عادات ، آورنده ى حسنات ، تبديل كننده ى سيّئات ، باعث كرامات ، منبع فيض و افادات ، نگهدارنده ى انسان از حادثات ، مانع سانحات ، و حقيقت كائنات است . نماز عشق سالكين ، عبادتى آتشين ، كارى بى قرين ، بهترين معين ، خورشيد اهل زمين ، مونس اصحاب دين ، امنيّت جان غمين ، و رحمت واسعه ى حضرت ارحم الرّاحمين است . نماز واقعيّتى روحانى ، امر واجب حضرت سبحانى ، نفخه ى رحمانى ، جان انسانى ، و نور يزدانى است . نماز هويّت ايمان ، حقيقت جهان ، طريقت جان ، قدرت انسان ، و مايه ى بهشت و رضوان است . نماز چشمه ى زمزم روح ، ساغر معنوى صبوح ، فتح الفتوح ، توبه ى نصوح ،حضرت حق را ممدوح ، اجمال قرآن را مشروح ، و در طوفان حوادث كشتى نوح است الا بذكر الله تطمئن القلوب (سوره رعد/آیه 28) "اضطراب" بیماری شایع قرن اتم و كهكشان است. پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بی توجهی به ارزش های مذهبی و خانوادگی هر روز بیش از پیش برای افراد و اجتماع اضطراب های جدید به وجود می آورد.(1) از نظر روان پزشكان، اضطراب با یك احساس منتشر و مبهم دلواپسی كه اغلب ناخوشایند و بدون دلیل است مشخص می شود كه معمولا با یك یا چند مشكل جسمی همراه می گردد. از جمله شخص ممكن است علامت های جسمی چون احساس تپش قلب، تنگی نفس و درد قفسه سینه، خالی شدن سردل، تعریق، سردرد، تكرر ادرار، اسهال، گزگز دست و پاها، لرزش و… را نیز به همراه داشته باشد. اضطراب، گاهی به شكل طبیعی در اشخاص سالم بروز می كند و گاهی به صورت بیمارگونه و دائمی در می آید كه نیاز به درمان و مراقبت پزشكی دارد. با اینكه دلایل علمی گوناگونی از دیدگاه های مختلف به عنوان دلایل بروز اضطراب و تشدید آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ایمان مذهبی، به عنوان یك عامل مهم در بروز اضطراب نقش غیرقابل انكاری دارد(2) و به این ترتیب نقش پیشگیری كننده و حتی درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسی است. آرامش حاكم بر روح و روان و در نتیجه آن سلامت جسم اشخاص مذهبی، در مقایسه با آشفتگی روانی و جسمی و اضطراب لامذهب ها از دیر باز مورد توجه پزشكان بوده است. به این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامش دائمی جسم و روان، "نماز" نقش خارق العاده ای را ایفا می كند. از طرفی در بعد درمان بیماران مبتلا به اضطراب، امروز علاوه بر درمان های دارویی، از روش های چون آموزش انبساط آرامش عضلانی و همچنین تلقین بوسیله هیپنوتیزم نیز استفاده می شود(3) كه ما در مورد آرامش عضلانی ناشی از نماز در نكته چهارم از این مجموعه مقالات، سخن گفته ایم و درباره تلقین های سازنده ناشی از نماز نیز در آینده سخن خواهیم گفت. در مورد اضطراب، بد نیست به این نكته اشاره كنیم كه شخص نمازگزار با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگاری كه در مقابلش كرنش می كند، خود را در مقابل هر عاملی كه قصد به خطر انداختن و ترساندن (و در نتیجه مضطرب ساختن) او را داشته باشد ایمن می یابد و ضمن تكرار باور اعتقادی خود طی نمازهای پنجگانه یومیه این ایمنی همه جانبه را، به روان خود تلقین می كند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملكه می سازد. در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی كشورهای مسلمان نشان می دهد كه بیماران مضطربی كه در كنار درمان های رایج ضد اضطراب، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی مشغول شده اند(4)، از بهبودی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند. تاثیر نماز بر شادابی جسم و روح پیامبر اكرم (ص) می فرماید: " مؤمن ، شوخ و لبخند بر دهان است و منافق بد خلق و گره بر ابرو." امروزه ضرب المثل ایرانی "خنده بر هر درد بی درمان دواست " مصداق كاملاً علمی پیدا كرده است. دانش پزشكی در قرن حاضر به وضوح می داند، اشخاصی كه اصطلاحاً یك لب و هزار خنده گفته می شوند، نسبت به آنان كه به اصطلاح با خودشان نیز قهرند و نسبت به زندگی بد بین و عبوس هستند، بسیار كمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند. به این ترتیب هر عاملی كه شادابی را به انسان هدیه كند، در واقع به سلامتی جسم و روان او كمك كرده است. اما نكته بسیار مهمی كه دانش طب به بشر آموخته است، این مطلب است كه شادابی و افسردگی انسان پیش از آنكه تحت كنترل و اراده او باشد، زیر فرمان تغییرات مواد شیمیایی در سلسله اعصاب مركزی انسان است. از جمله این مواد شیمیایی " دوپامین " را می توان نام برد که افزایش آن در بدن سبب می شود، انسان بدون اراده دچار ناراحتی گردد و كاهش این ماده نیز سبب شادی غیر ارادی انسان خواهد شد. به عنوان مثال، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون علت صبحگاهی، كه حالت شدید آن به عنوان ملانكولی یا همان مالیخولیا ( افسردگی درون زاد صبحگاهی) شناخته می شود، در اثر تغییرات و كم و زیاد شدن همین مواد شیمیایی به وقوع می پیوندد. از دیگر مواد شیمیایی داخل بدن كه به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ، ماده ای به نام “ كورتیزول " است كه میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می یابد و در صورت بیدار بودن انسان در این ساعات، لذت و شعف سرمست كننده ای به او دست می دهد كه بی شك بر زندگی او در تمام طول روز تأثیر گذار است. افزایش كورتیزول در ساعات اول صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی كه امروزه از مسلمات پزشكی است، در واقع توجیه قابل توجهی است بر همه مضامینی كه در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون "اسرار سحر" معرفی می شوند. در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز، حضرت حافظ، موارد بسیاری را می توان یافت که نشان می دهد به سرخوشی و شادابی سحرگاهی و تأثیر آن در زندگی انسان توجه شده است. هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود ضرب المثل ایرانی مشهور كه منسوب به بزرگمهر می باشد، یعنی: "سحر خیز باش تا كامروا باشی" نیز اشاراتی نغز به تأثیر بیداری صبحگاهی بر زندگی شادكامانه و سعادت آمیز دارد. به این ترتیب واضح است، امر واجب نماز صبح با ارزانی داشتن بیداری صبحگاهی به انسان، تقدیم كننده شادابی به جسم و روان او می باشد و یك نتیجه مهم این شادابی، سلامت جسم و روان خواهد بود . صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم
پیشگیرى از افسردگى با نماز صبح
افسردگى (DEPRESSION) حالتى احساسى است كه مشخصهاش اندوه، بىاحساسى (APATHY) ، بدبینى (PESSIMISM) و احساس تنهایى است. این بیمارى كه امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه كنندگان به كلینیكهاى روانپزشكى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زیادى بوده كه از مهمترین آنها مىتوان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقیقات نشان مىدهد 75 درصد از بیماران افسرده مشكلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید مىشود. نكته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است كه در این بیماران چگالى (REM حركت سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین كل زمان REM افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره REM یعنى ( LATENCY - REM) كم شده و مرحله 4 خواب نیز كاهش مىیابد. (1) پس به عبارت سادهتر مىتوان گفت، افراد افسرده زمان بیشترى را در مرحله خواب REM به سر مىبرند. یعنى به میزان بیشترى نسبت به سایرین خواب مىبینند. یك روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آنها براى كاهش میزان REM است، كه بهترین شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب كاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مىشود. زیرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگیرد. از این جهت بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مىتواند یك عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا كه پیشگیرى بر درمان مقدم است . حال ببینیم، این موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر درمانى مىتواند در این بیماران داشته باشد؟ به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول مىكشد تا یك فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده كه این مراحل عمیقترین مراحل خواباند. یعنى بیشترین تحریك براى بیدار كردن فرد در این مراحل لازم است. حدود 45 دقیقه پس از مرحله 4 است كه نخستین دوره حركات سریع چشم (REM) فرا مىرسد. هر چه از شب مىگذرد، دورههاى REM طولانىتر و مراحل 3 و 4 كوتاهتر مىشود. بنابراین در اواخر شب، خواب شخص سبكتر شده و رؤیاى بیشترى مىبیند (یعنى خواب REM اش بیشتر مىشود). پس قسمت اعظم خواب REM در ساعات نزدیك صبح به وقوع مىپیوندد. و از طرفى دیدیم كه یكى از مشكلات مهم بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب REM و خواب دیدن زیاد است. از این جهت یك مبناى مهم در تولید داروهاى ضد افسردگى ایجاد داروهایى است كه كاهش دهنده مرحله REM خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقهاى) . لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نكات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىكند. علاوه بر این یك روش درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آنها براى كاهش میزان REM است، كه بهترین شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكید قرآن و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب كاهش قابل توجه میزان خواب REM در اشخاص مىشود. زیرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مىداند و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از REM را مىگیرد. از این جهت بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مىتواند یك عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روشهاى درمانى دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا كه پیشگیرى بر درمان مقدم است . لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نكات علمى بسیار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مىكند؛ "اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق الیل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر كان مشهودا (3) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریكى شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است . تاثیر نماز بر احساس امنیت روانی سوره مباركه انعام ـ آیه شریفه 82 : پس كدامیك از دو دسته مردم سزاوار به امنیت اند (بگویید) اگر می دانید! (بگو): كسانی كه ایمان آورده اند و ایمان خود را به ستم نیامیخته اند.
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۰ساعت 16:52  توسط مهدی
|
|